سه نقطه ...

من واقعا تغییر کرده‌ام

دیگر از گذشته ناراحت نیستم دیگر احساس بدبختی نمی‌کنم

نمیدانم شاید کوچ به بلاگفا بهتر باشد

اما همین طور که قبلا گفتم. اینجا برای متروکه بودنش دوست دارم. خوشم میاد سالی یک بار هم کسی از اینجا رد نمی‌شود.

واقعا در سرویس‌های وبلاگدهی با تمام بدبختی‌هایی که بلاگفا داره. هنوز از همه وبلاگ‌‌دهی‌های داخلی بهتر است.

سعی می‌کنم نادان نباشم

ترسو نباشم

شرم بی‌جا از آدم‌های بی‌حیا نکنم

خوشحالم که این وبلاگ را زدم

و خوشحالم که پاکش نکردم

باز بازخواهم گشت بعد از خدمت سربازی

خیلی وقت است که یک دوره جدید شروع شده و من خود خبر ندارم

پس از دفاع و انجام کارهای اصلاح پایان نامه درون یک لجنزار سقوط کرده‌ام، این لجنزار شاید باید زمان استراحتم، پس از یک سال کار سخت نوشتن پایان نامه باشد، اما دوست ندارم که این گونه سپری شود.

هر روز در یوتیوب چندین فیلم قدیمی می‌بینم، از صمد و بروسلی شروع شد و حالا به فردین و آذر شیوا، گوگوش، و رضا بیک رسیده است.

این روزها اکثرا با اهل خانه و کسانی که مغازه می‌آیند در رابطه با بالا رفتن درهم و دلار صحبت می‌کنم.

هر روز خود ارضایی می‌کنم و هر چند روز یک بار فیلم‌های جنسی می‌بینم.

با اینکه می‌دانم این کارها اصلا خوب نیست، اما به گونه‌ای معتادشان شدم، نمی دانم اگر این کارها را نکنم، پس چه کنم، بخوابم، اما از خوابیدن زیاد هم متنفرم. از طرفی انجام کارهای سایت و ورزش هم حالا حوصله‌اش را ندارم.

ندگی در بردگی شرمندگی است

معنی آزاد بودن زندگی است

سر که خم گردد به پای دیگران

بر تن مردان بود بار گران

بنده حق در جهان آزاده است

مست وی فارغ ز جام و باده است

چشمای تو قشنگن مثل تمام چشما

اما من جرئت نگاه کردن در هیچ چشمی را نداشتم

الان جرئت پیدا کردم، و لیک دیگر تو نمی‌آیی تا حس کنم لذت چشمانت را

به هر چشمی که خیره می‌شوم

در آن لذت می‌بینم

خیره شدن در چشمان تو چقدر لذت داشت که من نبردم